به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید طوسی، سید نجف اشرفی هماز رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا درباره گمانهزنیها درباره وضعیت شهید محمدحسن طوسی میگوید: غروب همان روز که شهیدان طوسی و نوبخت رفته بودند دو معبر در حوزه استحفاظی گروهان حضرت قاسم (ع) از گردان صاحب بود ولی از آنان خبری نشد.
موضوع به اطلاع شهید باباجانیان رسید اینکه چرا آقایان طوسی و نوبخت نیامدند، مگر چه اتفاقی برای آنان پیش آمده؟ شهید باباجانیان در پاسخ گفت: «شاید موضوع افشا نشود چون موجب تضعیف روحیه برای رز مندگان خواهد شد.» من این موضوع را مسکوت نگه داشتم شهید باباجانیان گفت: :«یا اسیر شدند یا شهید.»
دقیقاً خاطرم هست اما موضوع نمیتوانست از دید رزمندگان پنهان بماند چون فردای آن روز سردار قربانی فرمانده لشگر با دو الی سه نفر از پرسنل اطلاعات عملیات لشگر و چند نفر از گروهان حضرت قاسم به جلو رفت تا بتوانیم بدن مطهر دو شهید را پیدا کنیم. در همان مرحله اول در خط مقدم متوجه شدم عراقیها چنان اشرافیت بر خطوط مقدم دارند که از نوک پا تا سر را مورد هدف قرار می دهند و خطوط مقدم هم به دلیل دشت بودن منطقه و نداشتن سنگر مناسب هر گونه حرکت را در روز از ما سلب میکرد.
چرا که ما ساعت ۱۳ بعدازظهر وارد خط شدیم و جستجو در خط برای ما دشوار بود در ابتدای ورود به خط دقیقاً خاطرم هست که شهید جوان آزادیخواه که حرفش این بود پیش به سوی کربلا یا گفتن این جمله یک شور معنوی در رزمندگان ایجاد کرده بود و همه به جلو حرکت می کردیم، اما در همین لحظه متوجه شدم که تیری به پیشانی نازنین این شهید بزرگوار نشست و بدنش همچون علی اکبر امام حسین غرق در خون شد به نظرم این جوان به عنوان نیروی اطلاعات و عملیات بوده است.
یک بنده خدا دیگری هم از اطلاعات و عملیات لشکر از ناحیه پا تیر خورد و به عقب رفت و به دنبالش برادر بسیجی محمد مهدی صادقی که مقطع دوم دبیرستان درس میخواند از ناحیه سر تیر خورد و به شهادت رسید لحظاتی بعد برادر منوچهر علیزاده از ناحیه کمر تیر خورد و یک ماه بعد به دلیل عمل جراحی به شهادت رسید.
پایام پیام