به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید طوسی، محمدحسن یقین داشت که مزد خود را با شهادت دریافت خواهد کرد.
عبدالعلی عمرانی با بیان خاطرهای درباره مرگ آگاهی این فرمانده نابغه دارد روایت میکند:
«روز چهارم عملیات در فاو بود. چند گردان از بچههای لشکر ۲۵ در فاصله چندکیلومتری از شهر فاو در اطراف جادۀ فاو ـ بصره در محاصرۀ نیروهای دشمن قرار گرفته بودند. به همراه شهید طوسی برای سرکشی، با موتور در میان نیروها تردد میکردیم.
دشمن تمام منطقه را شیمیایی زده بود. چفیه را خیس کرده بودم، یک بار جلوی صورت خودم میگرفتم یک بار جلوی صورت شهید طوسی. چند بار ادامه دادم. بعد از چند بار دستم را رد کرد و گفت بس است عبدالله! من الان شهید نشوم، یک هفته دیگر، یک ماه دیگر، یک سال دیگر شهید میشوم.»
پایان پیام