به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید طوسی، رمضانعلی اسدی همرزم شهید محمدحسن طوسی درباره «سه راه مرگ» توضیح میدهد: «در عملیات والفجر ۸ با شهید مهیرزاده، شهید عسگری و شهید احمد شکی، شهید رضا میشی کوهستانی، شهید طوسی، شهید شیخ موسی نظری، همکار بودم. در منطقه بودم که شهید احمد شکی به همراه نورانی به سنگر آمدند و گفتند که شهید احمد شکی میخواهد به مکه برود شما دراین منطقه بمان تا ایشان برگردد. چون مدت ۵۰ روز بود به مرخصی نرفته بودم به من گفتند یک مرخصی کوتاهی برو برگرد.
وقتی از مرخصی برگشتم به هفتتپه رفتم حاج اکبر آهنگری به من گفت: «شکی شهید شد و امروز در علی آباد کتول تشییع جنازه میشود و شما هر چه سریعتر خود را به شهر فاو برسان و نزد سردار طوسی برو خودت را معرفی کن.» در منطقه فاو هیچ سرپرست و مسئولی در قسمت خدمات فاو نمانده بود. من با اینکه اصرار داشتم باید در مراسم شهید شکی باشم وقتی وضعیت را چنین دیدم برخود تکلیف دانستم که به شهر فاو بروم و خدمت رسانی را در آنجا انجام دهم.
خلاصه پیش آقای طوسی رفتم تنها در سنگر فرماندهی نشسته بود. گفت که نیروهای شما همه متفرق شدند شما برو آنها را جمع کن و آمار آنها را بگیر و پیش من بیا با شما کار دارم. من این ماموریت را انجام دادم و مقداری به نیروها دلداری دادم چون شهید شکی صبح روز شهادتش همه نیروها را جمع کرده بود و درباره من برایشان صحبت کرده بود ایشان انسان بزرگی بود و شهادتش بچهها را خیلی ناراحت کرده بود.
من پیش سردار طوسی آمدم گفت ماشین را بگیر از همین جاده خاکی برو عقب مقدار مهمات در آنجا هست جمع آوری کن بیاور من به همراه هشت نفر نیرو از جاده خاکی به سمت کارخانه نمک رفتیم. پیش خود گفتم این جاده به این خوبی چرا آقای طوسی به ما گفت از جاده خاکی بروید ما با یک ماشین تویوتا مهمات و هشت نفر نیرو به سمت کارخانه نمک سه راه مرگ رفتم وقتی به طرف شهر برگشتیم دیدیم از زمین و آسمان برای ما تیر شلیک میشود و بسیار خطرناک بود.
با تمام سرعت از منطقه به شهر فاو آمدیم خوشبختانه اتفاقی برای ما نیافتاد و کسی ماجرای را به آقای طوسی گفتم در جواب گفت: «من باور نمیکنم شما از آنجا آمدید.» وقتی همه نیروها گواهی میدادند در جواب گفت: «دیشب عراق پاتک زده و سه راه مرگ را به تصرف خودش در آورده است یعنی شما از جلوی نیروهای عراق برگشتند این یک معجزه ی الهی است.»